مقالات توماس مان: گوته، تولستوی، فروید، واگنر
امتیاز دهید
توماس مان دوستدار قرن نوزدهم بود و آن را قرن غولها مینامید. موسیقی آن، فلسفه و داستان نویسیاش را دوست میداشت و نیچه را در کنار واگنر و زولا و ایبسن میستود. ابعاد این قرن او را مسحور خویش میساخت و صمیمیتش او را از خود بیخود میکرد ولی نمیتوانست انکار کند که کاوش انسان به خاطر حقیقت و برای دسترسی به آن هنوز از مقصد و مراد خویش بسیار فاصله دارد.
کتاب مقالات توماس مان مجموعه پنج مقاله است درباره گوته، تولستوی، فروید و واگنر.
نخستین مقاله "گوته آفریدگار سخن" متن سخنرانی توماس مان است به مناسبت صدمین سال مرگ گوته در فستیوال گوته در وایمار در مارس ۱۹۳۲
مقاله دوم "گوته و تولستوی" مفصل ترین و اساسی ترین مقاله کتاب است.
سومین مقاله نقدی است بر کتاب "آناکارنینا" نوشته تولستوی
مقاله چهارم درباره رنج ها و عظمت ریشارد واگنر، موسیقیدان بزرگ آلمانی است.
مقاله پنجم "فروید و آینده" است و متن سخنرانی مان در ۱۹۳۶ به مناسبت هشتادمین سالروز تولد فروید است.
بیشتر
کتاب مقالات توماس مان مجموعه پنج مقاله است درباره گوته، تولستوی، فروید و واگنر.
نخستین مقاله "گوته آفریدگار سخن" متن سخنرانی توماس مان است به مناسبت صدمین سال مرگ گوته در فستیوال گوته در وایمار در مارس ۱۹۳۲
مقاله دوم "گوته و تولستوی" مفصل ترین و اساسی ترین مقاله کتاب است.
سومین مقاله نقدی است بر کتاب "آناکارنینا" نوشته تولستوی
مقاله چهارم درباره رنج ها و عظمت ریشارد واگنر، موسیقیدان بزرگ آلمانی است.
مقاله پنجم "فروید و آینده" است و متن سخنرانی مان در ۱۹۳۶ به مناسبت هشتادمین سالروز تولد فروید است.
آپلود شده توسط:
Behruz67
1399/04/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مقالات توماس مان: گوته، تولستوی، فروید، واگنر
« گفته ای از تولستوی وجود دارد که اگر چه مستبدانه است، با وجود این اشاره ای از یک رنج درونی در آن به چشم میخورد:
اگر بنا باشد که من به نظر دیگران توجه کنم، باید این نظر به نحو مثبتی ایراد شده باشد. من به اندازه کافی برای خودم مساله دارم.
این یک اعتراف است که به صورت تقاضایی بیان شده. از شدت ناشکیبایی و تحریک دردآور بینظمیهای داخلی میلرزد و بنابراین ایجاب میکند که آنچه از خارج میآید، مثبت باشد.»